همه چیز همین جاست.
همین گوشه.
همین کنار.
فقط یک ناچیز موجودی به تاریخ تو پیوست میخورد
که گمان نمیکنم
سنگینی پیوستگی هایت، بود یا نبودش را جشن بگیرد.
من هم از این به بعد،
فقط شیار شیار
بوسه ها و دست هایت را در ناخود آگاهانه هایم
بو میکشم.
شاید
تمام شدی!!!
روزی
از برای این
نا چیز موجود...

     me


پ.ن: یک بریدگی کوچک از صبر تکه تکه شده ام زیر کفش هایت جا مانده کوچک مرده روز های باد برده!
پ.ن2: اینو یادته؟
پ.ن3: از این به بعد اینجا دیگه هیچ مخاطب خاصی ندارد!!!

مهم نوشت:بدتر از دروغ و خیانت توی یه رابطه اینه که بجای احوالپرسی خبر بده که باید منتظر کارت عروسیش باشی! (این هزار بار از خیانت بدتره)
ته نوشت: دستت رو نخ ببند تا یادت بمونه که  فراموشم کنی.

بعد نوشت: کاش مجازات بدی داشت توی قانون بــــــــــــــــی وفــــــــــایــــــــی!!!!!!!!!!!!!